ژانرها

دانلود فیلم های 2000

The Emperor's New Groove (2000)
(زندگی جدید امپراتور)
American Psycho (2000)
(روانی آمریکایی)
Unbreakable (2000)
(آسیب ناپذیر)
Requiem for a Dream (2000)
(مرثیه‌ای برای یک رؤیا)
The Family Man
داستان فرانک کاپرا امروزی. جک کمبل، تاجر موفق و با استعداد، با خوشحالی زندگی مجردی خود را سپری می کند. او همه چیز دارد یا اینطور فکر می کند. یک روز او در یک زندگی جدید بیدار می شود که در آن دوست دختر دانشگاهش را برای یک سفر لندن ترک نکرده است. او با کیت ازدواج کرده است، در جرسی زندگی می کند و دو فرزند دارد. او البته به شدت می خواهد زندگی خود را که 13 سال برای آن کار کرده است، بازگرداند. او رئیس P. K. Lassiter Investment House است و نه فروشنده لاستیک در Big Ed. او یک فراری رانندگی می کند و نه یک مینی ون که هرگز روشن نمی شود. و مهمتر از همه او صبح با بچه هایی که روی تخت می پرند از خواب بیدار نمی شود. پس از شروع بد، او روز به روز در زندگی جدید خود اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کند و شروع به دیدن چیزهایی می کند که از دست داده است. معلوم است که داشتن پول خوب است اما این همه چیز نیست.
The Perfect Storm
در اکتبر 1991، تلاقی شرایط آب و هوایی با هم ترکیب شد و طوفانی مرگبار را در اقیانوس اطلس شمالی تشکیل داد. قایق شمشیر ماهیگیری آندریا گیل در طوفان گرفتار شد. پیش‌نمایش و انتظار باشکوه این درام واقعی را پر می‌کند، در حالی که جزئیات جزئی قایق‌های ماهیگیری، تجهیزات آن‌ها و آب‌وهوا در کنار ماجراجویی دریا قرار گرفته‌اند.
The Cell
یک مأمور اف.بی.آی. یک مددکار اجتماعی را که در استفاده از تکنولوژی آزمایشی جدید ماهر است، متقاعد می‌کند تا وارد ذهن یک قاتل زنجیره‌ای در کما شود تا محل پنهان‌سازی آخرین کودک ربوده‌شده‌اش را کشف کند.
Cheeky
(جسور)
در لندن، کارلا بورین ونیزی در جستجوی آپارتمانی است تا با دوست پسر محبوبش ماتئو شریک شود. او با مویرا مشاور املاک لزبین آشنا می شود و یک آپارتمان بزرگ اجاره می کند. وقتی ماتئو حسود تعدادی عکس و نامه از معشوق سابقش برنارد در ونیز پیدا می کند، تلفن را قطع می کند و کارلا ناراحت و بی اخلاق با مویرا رابطه کوتاهی برقرار می کند و با یکی از آشنایانش در یک مهمانی همبستر می شود. وقتی متئو به لندن می آید، به این نتیجه می رسد که شهوت او برای کارلا مهمتر از حسادت و رفتار اوست.
Pitch Black
کشتی فضایی "Hunter-Gratzner" حامل 40 سرنشین در سیاره ای بیابانی هنگامی که کشتی در طوفان شهاب سنگی برخورد می کند، سقوط می کند. تنها 11 نفر زنده مانده اند که از جمله آنها می توان به خلبان کارولین فرای (که پس از کشته شدن ناخدای کشتی فرماندهی را به عهده گرفت)، شکارچی جایزه، ویلیام جی جانز، مرد مذهبی ابوالولید، فروشنده عتیقه جات پاریس پی اوگیلوی، نوجوان فراری جک، شهرک نشینان جان 'زیک' مونته گور ازکیل و عشقش، اشاره کرد. ریدیک، یک محکوم خطرناک فراری. بازماندگان در حالی که مارون شده‌اند، متوجه می‌شوند که منظره بیابان گرم و بایر دارای نور خورشید از سه خورشید است. آنها نه تنها باید آب و غذا پیدا کنند و نگران ریدیک باشند، بلکه بازماندگان زمانی که سیاره در تاریکی فرو می‌رود، خود را در شکار می‌بینند که این سیاره در تاریکی فرو می‌رود، که هر 22 سال یکبار اتفاق می‌افتد، زیرا آنها از زیرزمین بیرون می‌آیند تا همه نشانه‌های حیات را شکار کنند و بخورند. فرای و بازماندگان متوجه می‌شوند که ریدیک بهترین شانس آنها برای زنده ماندن است، زیرا ریدیک چشم‌های تقویت‌شده جراحی دارد که به او اجازه می‌دهد تا در تاریکی ببیند در حالی که آنها برای یافتن راهی برای فرار از سیاره و رسیدن به یک شاتل فرار، قبل از اینکه همه آنها توسط موجودات روی سطح خورده شوند، ببیند.
Final Destination
(مقصد نهایی)
الکس در حال سوار شدن به هواپیمای مدرسه به سمت فرانسه است، زمانی که ناگهان پیش‌پیش‌بینی می‌کند که هواپیما منفجر خواهد شد. اندکی بعد، الکس، گروهی از دانش‌آموزان و معلمش از هواپیما بیرون انداخته می‌شوند و به وحشت خود، هواپیما واقعاً منفجر می‌شود. حالا الکس باید نقشه مرگ را کشف کند، زیرا هر یک از بازماندگان قربانی می‌شوند. در حالی که سعی دارد از مرگ‌های بعدی جلوگیری کند، الکس باید از دست FBI نیز فرار کند که باور دارند او باعث انفجار شده است.
Shaft
این داستان درباره «جان شفت» (با بازی جکسن)، برادرزاده همان کارآگاه خصوصی مشهور (با بازی راندتري) است. شفت یکی از کارآگاهان خبره پلیس است که با همکارش، «کامرون واسکز» (با بازی ویلیامز)، مأمور رسیدگی به پرونده قتل یک دانشجوی سیاه‌پوست می‌شود. در جریان پی‌گیری طولانی این پرونده، شفت به فکر کناره‌گیری از خدمت در نیروی پلیس و تأسیس یک آژانس کارآگاهی می‌افتد.
Dancer in the Dark
در یک شهر کوچک در ایالت واشنگتن در سال ۱۹۶۴، سلما جزکووا، مهاجری از چکسلواکی، به همراه پسر نوجوانش جین در یک تریلر اجاره‌ای زندگی می‌کند که متعلق به بیل، کلانتر شهر، و همسرش لیندا است. سلما گروه کوچکی از دوستان دارد، از جمله همکار و دوست نزدیکش کتی و جف، که علاقه‌مند به اوست. جف همیشه بیرون محل کار سلما منتظر می‌ماند تا او را به خانه برساند، اما سلما پیشنهادش را رد می‌کند تا امید واهی به او ندهد. سلما در یک کارخانه ابزارسازی کار می‌کند و هر کار دیگری را که بتواند برای کسب درآمد انجام می‌دهد. تنها کتی می‌داند که سلما به دلیل یک بیماری ژنتیکی به‌تدریج در حال نابینا شدن است. او هنوز به‌ اندازه‌ای بینایی دارد که بتواند کار کند. هدف اصلی او از مهاجرت به آمریکا و کار مداوم، جمع‌آوری پول برای عمل جراحی پسرش جین در سن ۱۳ سالگی است، بدون اینکه جین از بیماری مادرش یا شرایط چشمان خود اطلاعی داشته باشد. تنها دل‌خوشی سلما در زندگی، علاقه شدیدش به نمایش‌های موزیکال است که برای او راهی برای فرار از زندگی سختش محسوب می‌شوند. کتی او را به سینما می‌برد و صحنه‌ها را برایش توصیف می‌کند، اگرچه این کار موجب ناراحتی سایر تماشاگران می‌شود. سلما همچنین نقش ماریا را در اجرای آماتوری نمایش *آوای موسیقی* دارد. اما با نزدیک شدن به زمان جراحی جین، چالش‌های جدیدی از جمله مشکلات مالی بیل، که برای تأمین زندگی همسرش تحت فشار است، ممکن است رویای سلما را به خطر بیندازد.
Gone in 60 Seconds
به ازای زندگی برادر کوچکش، دزد خودرو اصلاح‌شده، رندال "ممفیس" رینز باید کاری غیرممکن انجام دهد: در کمتر از سه روز، او باید نه یکی، بلکه پنجاه خودروی سوپر اسپرت خارجی را برای ارباب جنایت بی‌رحم، ری کالیتر، سرقت کند. برای داشتن شانس انجام این سرقت پیچیده و زمان‌حساس، ممفیس باید دوباره به گروه قدیمی‌اش اعتماد کند—راهنمای دانا و استادش، اتو؛ دوستان قدیمی، اسپینکس و دانی؛ دوست‌دختر سابق ناخوشایندش، سوِی، و یک گروه از دزدهای جوان و فن‌آورانه—اما پلیس قبلاً در تعقیب آن‌ها است. حالا لامبورگینی‌های سریع، فراری‌های گران‌قیمت، پورشه‌های لوکس، و الیونور—یک فورد شلبی مستنگ GT500 نادر—تنها بخشی از فهرست طولانی رینز است. آیا ممفیس می‌تواند سرقت کامل خودرو را انجام دهد؟
Erin Brockovich
ارین بروکویچ-الیس یک مادر مجرد بیکار است که به شدت به دنبال یافتن شغلی می‌گردد، اما در این زمینه به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد. این روند بدشانس حتی شامل یک دعوی حقوقی ناموفق علیه پزشکی است که در تصادف اتومبیلی که در آن شرکت کرده بود، دخیل بود. بدون هیچ گزینه دیگری، او موفق می‌شود وکیل خود را تحت فشار قرار دهد تا در ازای خسارت، شغلی به او بدهد. در حالی که هیچ‌کس او را جدی نمی‌گیرد به دلیل لباس‌های شلخته و رفتار ساده‌اش، اوضاع زمانی تغییر می‌کند که شروع به تحقیق در مورد یک پرونده مشکوک املاک می‌کند که شامل شرکت Pacific Gas & Electric است. آنچه که او کشف می‌کند این است که این شرکت در تلاش است تا زمین‌هایی که توسط کروم شش‌ظرفیتی آلوده شده‌اند را به طور پنهانی خریداری کند. این ماده سمّی مرگبار، زباله‌ای خطرناک است که شرکت به طور غیرقانونی و نادرست آن را دفع می‌کند و در نتیجه، ساکنان منطقه را مسموم می‌سازد. هرچه بیشتر تحقیق می‌کند، ارین خود را در موقعیتی می‌یابد که در نقطه اصلی یک سری وقایع قرار گرفته است که در نهایت دفتر حقوقی او را در یکی از بزرگ‌ترین دعاوی جمعی تاریخ آمریکا علیه یک شرکت چند میلیارد دلاری وارد می‌کند.
The Emperor's New Groove
(زندگی جدید امپراتور)
در این کمدی انیمیشن از دیزنی، امپراتور خودبین و مغرور، کوزکو (با صداپیشگی دیوید اسپید)، مرد بسیار پر مشغله‌ای است. او علاوه بر حفظ "حالت خاص" خود و اخراج مدیر مشکوکش، یزما (با صداپیشگی ارتا کیت)، در حال برنامه‌ریزی برای ساخت یک پارک آبی جدید فقط برای خودش به مناسبت تولدش است. با این حال، این به معنای نابودی یکی از روستاهای قلمروی اوست. در همین حال، یزما در حال طراحی نقشه‌ای برای انتقام و تصاحب تاج و تخت است. اما در یک ترور ناموفق که توسط دست‌راستی یزما، کرونک (با صداپیشگی پاتریک واربرتون)، انجام می‌شود، کوزکو به طور جادویی به یک لاما تبدیل می‌شود. حالا کوزکو خود را در اختیار پاچا، یک چوپان ساده‌لوح لاما می‌بیند که خانه‌اش در مرکز ساخت پارک آبی قرار دارد. وقتی پاچا متوجه هویت واقعی لاما می‌شود، پیشنهاد می‌کند که به امپراتور کمک کند تا مشکلش را حل کند و تاج و تختش را پس بگیرد، اما تنها در صورتی که قول دهد پارک آبی را به جای دیگری منتقل کند.
American Psycho
(روانی آمریکایی)
در اواخر دهه ۱۹۸۰ است. پاتریک بیتمن، مردی ۲۷ ساله از وال استریت، در میان یک شبکه بسته از افراد زیبا و معروف حرکت می‌کند، شبکه‌ای که تنها اعضای آن قادر به پذیرش دیگران مانند خودشان و ایجاد احساسی از برتری هستند. پاتریک یک برنامه منظم صبحگاهی برای حفظ ظاهر جذابیت و تناسب اندام خود دارد. او، مانند دیگران در شبکه‌اش، فریبکار، خودشیفته، خودمحور و رقابتی است و همیشه باید از دیگران پیشی بگیرد تا تصویری از خود ارائه دهد، اما او برخلاف دیگران، متوجه است که تمام این ویژگی‌ها برای خود او تنها نقاب‌هایی هستند برای پنهان کردن چیزی که در درونش است، موجودی غیرانسانی. به عبارت دیگر، او از یک پوسته انسانی ساخته شده است که تنها شامل طمع و تنفر است؛ طمع برای داشتن چیزهایی که دیگران ممکن است داشته باشند و تنفر از کسانی که انتظاراتش را برآورده نمی‌کنند و از خودش به دلیل اینکه اولین یا بهترین نیست. این تنفر در نهایت به شکلی از خود را از شر آن‌ها خلاص کردن تبدیل می‌شود، او آن‌ها را به عنوان انسان نمی‌بیند بلکه تنها ویژگی‌هایی که می‌خواهد از بین ببرد.
Crouching Tiger, Hidden Dragon
در اوایل قرن نوزدهم در چین، در سال‌های پایانی سلسله چینگ، شمشیرباز معروفی به نام لی مو بای که آرزوی رسیدن به روشنی و آگاهی را دارد، تصمیم می‌گیرد شمشیر افسانه‌ای "Destiny سبز" خود را که تیغه‌ای چهارصد ساله از قهرمانان است، کنار بگذارد. برای علامت‌گذاری پایان یک دوران خون‌آلود، لی این سلاح گران‌بها را به مبارز زن عالی، یو شو لین، می‌سپارد تا آن را به فرماندار یو تحویل دهد؛ اما وقتی به آنجا می‌رسند، دزد شجاع و چابکی که صورت خود را پوشانده موفق به دزدیدن آن می‌شود. در حالی که شو لین در پی این دزد ماهر است، عشق‌های یک‌طرفه، اشتیاق‌های شدید، تمایل به آزادی و مسائل ناتمام در مسیر او قرار دارند. آیا مو بای می‌تواند از گذشته خشن خود رها شود؟
Quills
نویسنده معروف، مارکیز دو ساد از فرانسه قرن هجدهم، به دلیل فعالیت‌های غیرقابل بیان در بیمارستان روانی شارنتون زندانی است. او موفق می‌شود با کشیش جوان ابی دو کولمیه که مسئول اداره آسایشگاه است، و همچنین یک لباس‌شوی زیبا به نام مادلن، دوست شود. اوضاع زمانی به طرز وحشتناکی به هم می‌ریزد که ابی متوجه می‌شود کتاب‌های مارکیز به طور مخفیانه منتشر می‌شوند. امپراتور ناپلئون در نظر دارد دکتر رویه-کولار را برای نظارت بر آسایشگاه بفرستد، فردی که به دلیل مجازات‌های شکنجه‌آمیز خود شهرت دارد. این ممکن است به معنای پایان شارنتون و شاید حتی پایان مارکیز باشد.
Mission: Impossible II
Chimera یک ویروس کشنده است که تا زمانی که پادزهر به شما داده نشود، مرگ وحشتناکی را تحمل می کند. خالق Chimera به قتل می رسد و پادزهر توسط یک I.M.F منکر شده دزدیده می شود. مامور، شان امبروز (دوگری اسکات). نیروی ماموریت غیرممکن، (I.M.F.)، اتان هانت ماهر و جذاب (تام کروز) و نیاه هال زیبا (تاندی نیوتن) را که سهم خود را با آمبروز داشته است، استخدام می کند. ماموریت آن‌ها، اگر تصمیم بگیرند آن را بپذیرند، فرستادن هال به صورت مخفیانه نزد امبروز است و یاد می‌گیرند که او چه چیزی می‌تواند برای هانت برای سقوط Chimera بیاموزد، اما آنها باید با پریدن از ساختمان‌ها و طفره رفتن از گلوله‌ها، به یک آزمایشگاه امن نفوذ کنند. غیر ممکنه
Traffic
درامی به هم پیوسته درباره جنگ ایالات متحده با مواد مخدر، که از دیدگاه‌های مختلف روایت می‌شود: یک قاضی سابقاً محافظه‌کار که حالا به عنوان زار مواد مخدر منصوب شده، دختر معتاد به هرویینش، دو مأمور DEA، همسر یک پادشاه مواد مخدر زندانی، و یک پلیس مکزیکی که شروع به پرسش درباره انگیزه‌های رئیس خود می‌کند.
Amores perros
یک تصادف رانندگی وحشتناک سه داستان را به هم متصل می کند که هر کدام شامل شخصیت هایی است که با از دست دادن، پشیمانی و واقعیت های سخت زندگی سر و کار دارند، همه به نام عشق.
In the Mood for Love
دو همسایه پس از آنکه هرکدام به فعالیت‌های خارج از ازدواج همسرانشان مشکوک می‌شوند، ارتباطی قوی برقرار می‌کنند. با این حال، تصمیم می‌گیرند که این رابطه را به‌طور پلاتونیک حفظ کنند تا از ارتکاب اشتباهات مشابه جلوگیری کنند.
Chocolat
یک زن فرانسوی و دختر خردسالش یک مغازه شکلات فروشی در یک روستای کوچک دورافتاده باز می کنند که اخلاق سفت و سخت جامعه را متزلزل می کند.
The Patriot
کشاورز آرام بنجامین مارتین در دوران انقلاب آمریکا زمانی به رهبری میلتیا استعماری وامی‌افتد که یک افسر سادیستی بریتانیایی پسرش را می‌کشد.
Sexy Beast
گال، دیدی، ایچ و جکی که زندگی‌های بی‌اعتبار خود را پشت سر گذاشته‌اند، در آفتاب اسپانیا و در خوش‌گذرانی بی‌دغدغه‌ای می‌غلتند. داستانی مبهم از باربکیو، آبجو و شکارهایی که به اشتباه پیش می‌روند، زندگی بازنشستگی آنها را شکل می‌دهد، تا اینکه یک اختلال ناگهانی و غیرمنتظره از گذشته‌شان به میان می‌آید. وارد شود دون لوگان، فردی خشونت‌آمیز و به طرز خنده‌داری تند. از طریق یک سری مذاکرات خنده‌دار و اعمال غیرقابل بازگشت، گال که دیگر بازنشسته شده، مجبور می‌شود از کهنگی خود رهایی یابد و یک مأموریت آخر را که توسط لوگان، مربی سابقش، مطرح شده بپذیرد. دزدی‌ای با مقیاس افسانه‌ای و پیامدهای شخصی، این کار باید به یک بازگشت شگفت‌انگیز تبدیل شود.
Unbreakable
(آسیب ناپذیر)
دیوید دان (ویلیس) پس از یک مصاحبه شغلی که به خوبی پیش نرفت، سوار قطاری می‌شود که از نیویورک به خانه‌اش در فیلادلفیا برگردد. اما وقتی قطار از ریل خارج می‌شود و با یک لوکوموتیو در حال حرکت برخورد می‌کند، دیوید تنها بازمانده از ۱۳۱ مسافر روی قطار است. شگفت‌آور اینجاست که دیوید نه تنها زنده است، بلکه به نظر می‌رسد که حتی کمترین آسیبی ندیده است. در حالی که دیوید در تلاش است تا بفهمد چه بر سر او آمده و چرا توانسته از این حادثه جان سالم به در ببرد، با یک غریبه مرموز به نام ایلیjah پرنس (ساموئل ال. جکسون) مواجه می‌شود که به او توضیح می‌دهد که افراد خاصی وجود دارند که "شکست‌ناپذیر" هستند — آنها استقامت و شجاعت فوق‌العاده‌ای دارند، تمایل به رفتارهای خطرناک دارند، احساس می‌کنند که غیرقابل‌توقف هستند و در عین حال پیش‌بینی‌های عجیبی از حوادث وحشتناک دارند. آیا دیوید "شکست‌ناپذیر" است؟ و اگر چنین است، پیامدهای فیزیکی و روانی این دانش چه خواهند بود؟
O Brother, Where Art Thou?
فیلمی که به طور آزاد از “اودیسه” هومر الهام گرفته شده است، به ماجراهای پیکارسک اولیسیس اورت مک‌گیل و همراهانش دلمار و پیت در می‌سی‌سی‌پی دهه 1930 می‌پردازد. آن‌ها از یک کارگر زندانی آزاد شده و تلاش می‌کنند تا به خانه اورت برسند و غنائم دفن شده یک سرقت بانک را بازیابی کنند. در این راه، آن‌ها با مجموعه‌ای از شخصیت‌های عجیب روبرو می‌شوند، از جمله نیروی دریایی، یک سایکلوس، سارق بانک جورج “بیبی فیس” نلسون (که از این لقب بسیار ناراضی است)، یک فرماندار که در حال مبارزه انتخاباتی است و رقیب او، یک گروه لینچ از کوکلاکس کلان، و یک پیشگو نابینا که به سه نفر هشدار می‌دهد که “گنجی که می‌جویید، گنجی نخواهد بود که پیدا می‌کنید.”
Snatch
(قاپ زنی)
مروج‌های بی‌وجدان بوکس، کتاب‌سازان خشن، یک گانگستر روسی، سارقان آماتور بی‌کفایت و جواهرسازان ظاهراً یهودی برای ردیابی یک الماس گران‌قیمت دزدیده شده می‌جنگند.
Cast Away
(دور افتاده)
چاک نولاند، مدیر عملیات فدرال اکسپرس مستقر در ممفیس و کلی فریرز، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد، مدت‌ها با هم قرار ملاقات داشته‌اند و با هم زندگی می‌کنند، و علیرغم اینکه هر کدام عشق زندگی دیگری هستند، به دلیل مشغله‌هایشان ازدواج نکرده‌اند، به‌ویژه برنامه چاک که بیشتر اوقات در سفرهای کاری است تا در خانه. این وضعیت تاهل زمانی تغییر می کند که در روز کریسمس 1995، در حالی که چاک برای گرفتن یک هواپیمای دیگر از فدکس برای یک سفر کاری عجله می کند، او یک حلقه به کلی می دهد. این پرواز با مشکلات فنی روبرو می شود و جایی در جنوب اقیانوس آرام پایین می آید. در یک قایق نجات، یک چاک نسبتاً سالم به ساحل می‌آید و متوجه می‌شود که جزیره‌ای متروک است، او نمی‌داند چه اتفاقی برای همتایانش یا هواپیما افتاده است. با این حال تعدادی از بسته‌های موجود در کشتی برای تحویل با او در ساحل می‌آیند، بسته‌هایی که او ابتدا با احترام به آنها برخورد می‌کند. چاک متوجه می شود که اولویت او بقا است - که در درجه اول به معنای غذا، آب، سرپناه و آتش است - و نجات. اما بقا از نظر احساسی نیز هست. برای برآوردن این نیاز عاطفی، او یک ساعت جیبی ارثی با عکس کلی دارد که او به عنوان هدیه کریسمس به او داد و در نهایت بسته های فدکس را باز کرد، یک توپ والیبال ویلسون که روی آن صورت نقاشی می کند و نام آن را ویلسون می گذارد. با گذشت زمان، چاک طیفی از احساسات را پشت سر می گذارد، اما اگر نجات در کارت باشد، متوجه می شود که باید راهی برای خارج شدن از جزیره پیدا کند، که در شرایط او به دلیل موج سواری قوی در ساحل که نمی تواند بدون کمک از آن فراتر برود، به نظر غیرممکن است. چیزی که چاک ممکن است به طور کامل متوجه نشود این است که هر چه بیشتر نجات پیدا نکند، اگر نجات پیدا کند، بازگشت کامل به زندگی قبلی‌اش برایش سخت‌تر خواهد بود. اگرچه فکر کلی چیزی است که تا حد زیادی او را برای نجات انگیزه نگه می‌دارد، کلی که احتمالاً معتقد است او مرده است، ممکن است در این زمان از نظر احساسی از او فاصله گرفته باشد.
Requiem for a Dream
(مرثیه‌ای برای یک رؤیا)
هری (لتو) و دوست صمیمی‌اش تایرون (وینز)، معتادان فقیری هستند که در کانی آیلند نیویورک زندگی می‌کنند. هری رویای فروش نیم کیلو هروئین را در سر دارد تا با پول حاصل از آن بتواند به همراه دوست معتاد دیگرش، ماریون (کانلی)، یک بوتیک لباس باز کند...
Malena
مالنا درباره خطر زیبایی از دید یک پسر ۱۲ ساله به نام رنتو است. او سه اتفاق را در یک روز تجربه می‌کند: آغاز جنگ، دریافت یک دوچرخه و دیدن ورود مالنا به شهر. از نگاه او، ما نفرین زیبایی و تنهایی مالنا را می‌بینیم، که شوهرش احتمالاً مرده است، و از طریق روح او، عشقش به مالنا را مشاهده می‌کنیم.
Memento
(ممنتو)
Memento دو داستان جداگانه از لئونارد، یک بازرس سابق بیمه را روایت می کند که دیگر نمی تواند خاطرات جدیدی بسازد، زیرا تلاش می کند قاتل همسرش را پیدا کند، این آخرین چیزی است که به یاد می آورد. یک خط داستان در زمان به جلو حرکت می کند در حالی که دیگری داستان را به عقب بازگو می کند و هر بار موارد بیشتری را آشکار می کند.
Gladiator
(گلادیاتور)
یک ژنرال سابق رومی به قصد انتقام از امپراتور فاسدی که خانواده‌اش را کشته و او را به بردگی فرستاده است، راهی می‌شود.
X-Men
(مردان ایکس)
در دنیایی که هم جهش یافته ها و هم انسان ها از یکدیگر می ترسند، ماری، معروف به روگ، از خانه فرار می کند و با جهش یافته دیگری به نام لوگان، با نام مستعار ولورین، سوار می شود. پروفسور چارلز خاویر، که صاحب مدرسه ای برای جهش یافته های جوان است، استورم و سیکلوپ را می فرستد تا قبل از اینکه خیلی دیر شود آنها را بازگردانند. مگنیتو که معتقد است جنگ نزدیک است، نقشه ای شیطانی در سر دارد و به روگ جوان نیاز دارد تا به او کمک کند.