دانلود رایگان سریال Kazara Ask
سریال عشق تصادفی
روزی روزگاری در یک شهر کوچک و شلوغ، دو جوان به نامهای میا و لئو زندگیهای عادی داشتند—البته تقریباً. میا یک آشپز جوان بود که بدون سوختن چیزی نمیتوانست آشپزی کند و لئو یک “کارشناس فناوری” خودخوانده بود که به طرز عجیبی همیشه از هر وسیلهای که داشت بیرون میماند. یک روز اتفاقی بین آنها افتاد که کاملاً تصادفی بود. میا یک سینی شیرینی برای کافه دوستش میبرد و لئو که سرش در گوشیاش (احتمالاً داشت در شبکههای اجتماعی چک میکرد یا در تلاش بود بفهمد چرا توسترش به وایفای وصل است) غرق شده بود، حواسش به اطراف نبود. بوم! سینی پر از شیرینیها به هوا رفت و شیرینیها مثل برف در یک جشن عروسی به زمین باریدند. لئو خشکش زد. میا که تمام بدنش پوشیده از خامه و شکلات شده بود، با چهرهای که انگار در جنگ با یک دسته مافین شکست خورده، نگاهش کرد. “آیا من… آیا شیرینیهایت رو خراب کردم؟” لئو با ترس پرسید. “خب، حتماً کمک زیادی بهشون نکردی,” میا جواب داد، با اینکه خودش هم نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد. “ولی فکر میکنم تقصیر من بود که سعی کردم شیرینیها رو توی شهری که مثل یک بازی برخورد آدمهاست حمل کنم.” لئو احساس بدی کرد، ولی نتواست از خندیدن خودداری کند. “شاید بتونم جبران کنم. یعنی من در این کارها خوبم—” نگاهش را به اطراف انداخت، “—تعمیر کردن چیزها؟” میا ابروهایش را بالا برد. “تعمیر کردن؟ تو که حتی از مایکروویف خودت بیرون موندهای؟” “این یه اشتباه بیگناه بود!” لئو اعتراض کرد. “ببین، شاید من آشپز نیستم، ولی میتونم از وحشت غذاهای سوخته نجاتت بدم. چطور اینطور بگم که برات ناهار بخرم؟” میا کمی فکر کرد و بعد سرش را تکان داد، لبخند شوخطبعی روی لبش ظاهر شد. “باشه، اما فقط اگه قول بدی دستگاه قهوهساز رو به سفینه فضایی تبدیل نکنی.” آنها به یک رستوران نزدیک رفتند، جایی که برخورد تصادفی میا و لئو به یک فصل جدید از شادی و آشفتگی تبدیل شد. لئو به او wonders فناوری را نشان داد و توضیح داد چطور هر دستگاهی میتواند با سوءاستفاده به طرز فاجعهباری خراب شود، در حالی که میا ماجراجوییهای آشپزی فاجعهآمیز اما خوشمزهاش را تعریف میکرد، مثل “پاستای سوخته شگفتانگیز” خود. با هم متوجه شدند که گاهی بهترین چیزهای زندگی وقتی اتفاق میافتند که نگران کامل بودن نباشی و فقط از آشفتگی لذت ببری. و از آن روز به بعد، برخورد تصادفی آنها تبدیل به یک دوستی زیبا، خندهدار و کمی شلوغ شد، جایی که هر صفحه جدید با خنده، اشتباهات و تلاشهای گاهی مشکوک برای درست کردن شام پر شد.