ژانرها

فیلم های دوبله

Rogue One: A Star Wars Story (2016)
(سرکش یک: داستانی از جنگ ستارگان)
About Time (2013)
(درباره زمان)
Edward Scissorhands (1990)
(ادوارد دست قیچی)
Birdman of Alcatraz (1962)
(پرنده‌باز آلکاتراز)
Gangaajal (2003)
(گنگ‌آجال)
The Killing Fields (1984)
(میدان‌های کشتار)
Back to the Future Part II (1989)
(بازگشت به آینده بخش 2)
The Sandlot (1993)
( زمین بازی)
Article 370 (2024)
(ماده سیصد و هفتاد)
Kiki's Delivery Service
یک جادوگر جوان که در سال اجباری زندگی مستقل خود به سر می‌برد، در تلاش است تا در یک جامعه جدید جا بیفتد در حالی که برای امرار معاش، یک سرویس حمل و نقل هوایی راه‌اندازی کرده است.
Rogue One: A Star Wars Story
(سرکش یک: داستانی از جنگ ستارگان)
همه چیز برای شورشیان علیه امپراتوری از دست رفته به نظر می‌رسد، زمانی که آن‌ها از وجود یک سلاح فوق‌العاده جدید به نام ستاره مرگ مطلع می‌شوند. پس از کشف یک نقطه ضعف ممکن در ساختار آن، ائتلاف شورشیان باید به یک ماموریت desperate بروند تا طرح‌های ستاره مرگ را بدزدند. آینده‌ی کل کهکشان اکنون به موفقیت این ماموریت بستگی دارد.
Drive
(راننده)
یک درام اکشن درباره بدلکار و مکانیک اسرارآمیز هالیوودی که به عنوان یک راننده فراری مهتابی می گیرد و زمانی که به همسایه خود کمک می کند، خود را دچار مشکل می کند.
I, Daniel Blake
این فیلم بر روی یک کارگر نجار ۵۹ ساله تمرکز دارد که در حال بهبودی از یک حمله قلبی است. در طول بهبودی، او با یک مادر تنها و دو فرزندش آشنا می‌شود که در حال تلاش برای مقابله با سیستم پیچیده و بی‌روح دریافت کمک‌های اجتماعی هستند. در حالی که آنها سعی می‌کنند سیستم پیچیده و بی‌احساس را درک کنند، زندگی‌شان به شکلی غیرمنتظره و معنادار به هم پیوند می‌خورد. نجار که پس از حمله قلبی در جستجوی هدفی جدید است، ارتباط عمیقی با خانواده مادر تنها برقرار می‌کند. با وجود مشکلات و ناامیدی‌هایی که همه آنها با آن مواجه هستند، فیلم بین طنز، گرما و لحظات ناامیدی تعادل برقرار می‌کند و پیچیدگی‌های عاطفی سفر مشترک آنها را به نمایش می‌گذارد. در نهایت، این سفر هم دلگرم‌کننده و هم عاطفی است، زیرا شخصیت‌ها در مواجهه با چالش‌های زندگی، ارتباط و درک متقابل پیدا می‌کنند و در نهایت متوجه می‌شوند که حتی در دنیای سرد و بوروکراتیک، مهربانی و ارتباط انسانی می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند.
Dying to Survive
داستانی درباره اینکه چگونه صاحب یک داروخانه کوچک به تنها عامل فروش داروی ژنریک ارزان‌قیمت هندی برای لوسمی مزمن گرانولوسیتی در چین تبدیل شد.
Society of the Snow
(جامعه ی برفی)
سقوط هواپیمای یک تیم راگبی روی یخچالی در کوه‌های آند، تعداد کمی از مسافران را زنده می‌گذارد. آن‌ها خود را در یکی از سخت‌ترین شرایط بقا در جهان می‌یابند.
Mimi
(میمی)
میمی توسط بانو به یک زوج آمریکایی به عنوان جانشین در ازای 2 میلیون روپیه معرفی می شود. او حتی زمانی که نظرشان تغییر می کند تصمیم می گیرد بچه دار شود و به والدینش می گوید که بانو پدر است.
Hayao Miyazaki and the Heron
یک پنجره دو ساعته به دل فرایند خلاقانه هایائو میازاکی، این مستند شش سال کار سخت در ساخت فیلم «پسر و مرغ» را که جدیدترین اثر استاد انیمیشن ژاپنی است، دنبال می‌کند.mor
My Left Foot
(پای چپ من)
کریستی براون، که با فلج مغزی به دنیا آمده، یاد می‌گیرد که با تنها عضو قابل کنترل بدنش – پای چپش – نقاشی کند و بنویسد. او با تلاش و اراده‌ی قوی خود، بر محدودیت‌های جسمی‌اش غلبه می‌کند و دنیای جدیدی از هنر و خودبیان‌گری برای خود می‌سازد. این داستان الهام‌بخش نشان می‌دهد که چگونه توانمندی‌های درونی می‌توانند از دل بزرگ‌ترین چالش‌ها و دشواری‌ها شکوفا شوند، و براون موفق می‌شود که علاوه بر اینکه به عنوان هنرمند شناخته شود، داستان زندگی‌اش را نیز با قلم خودش بنویسد.
The Remains of the Day
انگلستان، اندکي پس از پايان جنگ جهاني دوم. يک ديپلمات سابق امريکايي به نام «لوييس» (ريو)، عمارت بزرگ «لرد دارلينگتن» فقيد را مي خرد که آقاي «استيونز» (هاپکينز) پير، سرپيشخدمت آن است. او به «استيونز» مرخصي مي دهد تا به ديدن «خانم کنتن» (تامپسن)، مستخدمه ي قديمي اين عمارت برود و از او بخواهد سر کار قبلي خود برگردد...
About Time
(درباره زمان)
در سن ۲۱ سالگی، تیم متوجه می‌شود که می‌تواند در زمان سفر کند و آنچه که در زندگی خود اتفاق افتاده و خواهد افتاد را تغییر دهد. تصمیم او برای بهتر کردن دنیایش با پیدا کردن یک دوست‌دختر، به آن سادگی که فکر می‌کرد، نخواهد بود.
Awakenings
قربانیان یک اپیدمی آنسفالیت سال‌ها پیش از آن زمان تا کنون کاتاتونیک بوده‌اند، اما اکنون یک داروی جدید چشم‌انداز احیای آن‌ها را ارائه می‌دهد.
The Best Offer
این توضیح به فیلم The Best Offer (2013) اشاره دارد که توسط جوزپه تورناتوره کارگردانی شده است. در این فیلم، ویرجیل اولدمَن (با بازی گئوفری راش)، کارشناس هنری معروف و بزرگ، برای ارزیابی و حراج مجموعه‌ای از آثار هنری و عتیقه‌جات که به دختر یک وارث جوان تعلق دارد، استخدام می‌شود. به طرز عجیبی، کلر (با بازی سیلویا هوکس) از ملاقات حضوری امتناع می‌کند و تنها از طریق نامه‌ها ارتباط برقرار می‌کند. هرچه ویرجیل بیشتر به او علاقه‌مند می‌شود، درگیر شبکه‌ای از اسرار و فریب می‌شود. در همین حال، رابرت (با بازی جیم استرجس)، که دوست اولدمَن است، به او در مسیر حرفه‌ای و شخصی مشاوره می‌دهد. این فیلم به موضوعات وسواس، عشق و خیانت در دنیای هنر و عتیقه‌جات می‌پردازد.
Hot Fuzz
(پلیس خفن)
افسر پلیس برجسته لندن، نیکولاس آنجل، بسیار خوب است. خیلی خوب. برای اینکه باقی اعضای تیمش بد به نظر نیایند، او به شهر آرام سندفورد منتقل می‌شود. او با دنی باترمن هم‌تیم می‌شود، کسی که به طور مداوم از او در مورد سبک زندگی پرهیجان سوال می‌کند. همه چیز برای آنجل آرام به نظر می‌رسد تا زمانی که دو بازیگر پیدا می‌شوند که سرشان بریده شده است. این حادثه نامیده می‌شود، اما آنجل نمی‌پذیرد، به‌ویژه زمانی که افراد بیشتری کشته می‌شوند. آنجل و دنی در حالی که سعی می‌کنند حقیقت پشت “حوادث” ظاهری را کشف کنند، با همه درگیر می‌شوند.
Little Women
(زنان کوچک)
جو مارچ زندگی خود را به عقب و جلو بازتاب می دهد و داستان دوست داشتنی خواهران مارس را تعریف می کند - چهار زن جوان که هر کدام مصمم هستند زندگی را مطابق شرایط خود زندگی کنند.
The Big Short
(رکود بزرگ)
سه داستان جداگانه اما موازی از بحران مسکن ایالات متحده در سال ۲۰۰۵ روایت می‌شود. مایکل بوری، یک پزشک سابق عجیب‌وغریب که به مدیر صندوق پوشش ریسک Scion Capital تبدیل شده است، لباس‌های سنتی اداری را به شلوارک، پای برهنه و یک کوتاهی مو از سوپرکات تغییر داده است. او معتقد است که بازار مسکن ایالات متحده بر پایه حبابی ساخته شده است که در چند سال آینده ترک خواهدید. آزادی عمل در شرکت به بوری این امکان را می‌دهد که اغلب آن‌طور که می‌خواهد عمل کند، بنابراین بوری شروع به شرط‌بندی علیه بازار مسکن با بانک‌ها می‌کند، که بیشتر از خوشحال هستند که پیشنهاد او را برای چیزی که هرگز در تاریخ آمریکا رخ نداده بپذیرند. بانک‌ها معتقدند که بوری یک دیوانه است و بنابراین اطمینان دارند که در این معامله برنده خواهند شد. جارد ونتت از دویچه‌بانک از آنچه که بوری در حال انجام است مطلع می‌شود و به عنوان یک سرمایه‌گذار معتقد است که او نیز می‌تواند از باورهای بوری سود ببرد. یک تماس تلفنی تصادفی به FrontPoint Partners این اطلاعات را به دست مارک بام می‌رساند، یک ایدئالیست که از فساد در صنعت مالی خسته شده است. بام و همکارانش که در فاصله‌ای از مورگان استنلی کار می‌کنند، تصمیم می‌گیرند تا با ونتت همکاری کنند، هرچند که به طور کامل به او اعتماد ندارند. علاوه بر اطلاعات بوری، آن‌ها بر این باورند که بیشتر وام‌ها توسط آژانس‌های اعتبار بیش از حد ارزیابی شده‌اند، با این حال بانک‌ها تمام وام‌های با ریسک بالا را در بسته‌های AAA جمع‌آوری کرده‌اند. چارلی گلر و جیمی شیپلی، که از بازیکنان کوچک در یک شرکت استارتاپ ۳۰ میلیون دلاری به نام Brownfield هستند، به پروپوزال ونتت دست پیدا می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند وارد این معامله شوند اما فاقد نفوذ رسمی برای انجام این کار هستند، بنابراین تصمیم می‌گیرند که یک دوست قدیمی، بن ریکرت، بانکدار سرمایه‌گذاری بازنشسته را برای کمک بخواهند. هر سه گروه بر اساس این فرضیه کار می‌کنند که بانک‌ها احمق هستند و نمی‌دانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که برای برنده شدن، اقتصاد عمومی باید ضرر کند، که به معنای رنج سرمایه‌گذار عمومی است که به نهادهای مالی اعتماد می‌کند. این جنبه دوم ممکن است برای بام خوشایند نباشد. برخی از این فرضیات ممکن است نادرست باشد و شاید بیشتر از آنچه که تصور می‌کنند فریبکارانه باشد، که به نوبه خود ممکن است روند کار را به هم بریزد.
Edward Scissorhands
(ادوارد دست قیچی)
در یک قلعه بلند بر روی تپه، بزرگ‌ترین اختراع یک مخترع زندگی می‌کند - ادوارد، یک انسان نیمه‌کامل. خالقش پیش از تکمیل دستان ادوارد درگذشت؛ در نتیجه، او با قیچی‌های فلزی به جای دست‌ها زندگی می‌کند. از آن زمان به بعد، او تنها زندگی کرده است تا این که یک زن مهربان به نام پگ او را کشف می‌کند و او را به خانه‌اش می‌برد. در ابتدا، همه او را در جامعه می‌پذیرند، اما به زودی اوضاع به سمت بدتری پیش می‌رود.
Skyfall
(اسکای‌فال)
زمانی که آخرین مأموریت جیمز باند (دنیل کریگ) به طور جدی اشتباه می‌رود و مأموران در سراسر جهان لو می‌روند، MI6 مورد حمله قرار می‌گیرد، که مجبور می‌شود آژانس را منتقل کند. این اتفاقات باعث به چالش کشیده شدن اختیارات و موقعیت M (م dame جودی دنچ) توسط گارث مالوری (رفائل فاینس)، رئیس جدید کمیته اطلاعات و امنیت می‌شود. با توجه به اینکه MI6 اکنون هم از درون و هم از بیرون به خطر افتاده است، M تنها یک متحد قابل اعتماد دارد: باند. 007 به سایه‌ها پناه می‌برد، تنها با کمک مأمور میدانی، میس ایو مونی‌پنی (نائومی هریس)، در پی سرنخی به سوی تیگو رودریگز مرموز، معروف به رائول سیلوا (خاویر باردم)، که انگیزه‌های کشنده و پنهان او هنوز آشکار نشده‌اند.
Birdman of Alcatraz
(پرنده‌باز آلکاتراز)
در سال 1912، زندانی بدنام و خشن رابرت فرانکلین استرود به زندان لیونورث که به جرم قتل یک مرد محکوم شده بود، منتقل می شود. هنگامی که یک نگهبان ملاقات مادرش الیزابت استرود را به دلیل نقض قوانین داخلی لغو می کند، نگهبان را با چاقو می کشد و می کشد و سه بار به دادگاه می رود. او به اعدام توسط چوبه دار محکوم می شود، اما مادرش از رئیس جمهور وودرو ویلسون درخواست می کند که حکم او را به حبس ابد تبدیل می کند. با این حال، نگهبان، هاروی شومیکر، تصمیم می گیرد استرود را تا آخر عمر در انفرادی نگه دارد. یک روز استرود گنجشکی را پیدا می کند که از لانه در حیاط افتاده است و پرنده را آنقدر بزرگ می کند که آنقدر قوی شود که بتواند پرواز کند. استرود انگیزه ای برای زندگی خود با پرورش و مراقبت از پرندگان پیدا می کند و در پرندگان متخصص می شود. او با استلا جانسون ازدواج می‌کند و با هم تجارتی را اداره می‌کنند و داروهای توسعه‌یافته توسط استرود را تهیه می‌کنند. اما چند سال بعد، استرود به آلکاتراز منتقل می‌شود و باید پرنده‌هایش را رها کند.
Gangaajal
(گنگ‌آجال)
یک افسر IPS به یک نیروی پلیس فاسد و دچار اختلال در تزپور انگیزه می‌دهد و آن‌ها را رهبری می‌کند تا علیه سیاستمدار فاسد مبارزه کنند.
To Have and Have Not
در طول جنگ جهانی دوم، هری مورگان، یک آمریکایی تبعیدی، به رهبری مقاومت فرانسه و همسر زیبا و جذاب او کمک می‌کند تا به مارانتیک منتقل شوند، در حالی که خود نیز با یک خواننده جذاب لژو آشنا شده و رابطه‌ای عاشقانه برقرار می‌کند.
Guess Who's Coming to Dinner
پس از گذراندن تعطیلات در هاوایی، جوانا "جوی" درایتون به خانه والدینش در سانفرانسیسکو باز می گردد و نامزد خود، دکتر جان پرنتیس بسیار ماهر را می آورد تا او را به والدینش معرفی کند. مادرش کریستینا درایتون صاحب یک گالری هنری و پدرش مت درایتون ناشر و سردبیر روزنامه گاردین است. جوی با تحصیلات لیبرال بزرگ شد و قصد دارد با دکتر جان پرنتیس، بیوه سیاه پوستی که باید همان عصر به ژنو پرواز کند تا با سازمان بهداشت جهانی کار کند، ازدواج کند. جوی والدین جان را دعوت می کند تا با خانواده اش شام بخورند و این زوج بدون اینکه بدانند جوی سفیدپوست است از لس آنجلس به سانفرانسیسکو پرواز می کنند. کریستینا همچنین از مونسینور رایان لیبرال که دوست خانواده اوست دعوت می کند. خانواده ها در طول روز و عصر در مورد مشکلات پسر و دخترشان صحبت می کنند.
Gaslight
(چراغ گاز)
ده سال پس از قتل عمه‌اش در خانه‌ای در لندن، زنی در دهه ۱۸۸۰ از ایتالیا باز می‌گردد تا با شوهر جدیدش در آنجا زندگی کند. علاقه وسواس‌گونه او به خانه ناشی از رازی است که ممکن است نیازمند این باشد که همسرش را به جنون بکشاند. این داستان به تدریج وارد دنیای تاریک و پیچیده‌ای می‌شود که در آن حقیقت‌هایی نهفته است، و زن باید بین حفظ عقل خود و کشف رازهای شوم خانه‌ای که حالا به خانه خود تبدیل شده، انتخاب کند. در حالی که شوهرش به طور فزاینده‌ای مرموز و تهدیدآمیز می‌شود، زن شروع به شک کردن به همه چیز و همه‌کس می‌کند، از جمله به خود.
The Killing Fields
(میدان‌های کشتار)
سیدنی شانبرگ، روزنامه‌نگار نیویورک تایمز، در حال پوشش جنگ داخلی کامبوج است. به همراه روزنامه‌نگار محلی، دیث پرن، آنها بخشی از فاجعه و دیوانگی جنگ را پوشش می‌دهند. زمانی که نیروهای آمریکایی کشور را ترک می‌کنند، دیث پرن خانواده‌اش را با آنها می‌فرستد، اما خودش می‌ماند تا به شانبرگ کمک کند تا رویداد را پوشش دهد. به عنوان یک آمریکایی، شانبرگ مشکلی برای ترک کشور نخواهد داشت، اما وضعیت برای پرن متفاوت است؛ او یک فرد محلی است و خمرهای سرخ در حال پیشروی هستند.
Land of Mine
(زیر شن)
در دانمارک پس از جنگ جهانی دوم، گروهی از اسیران جنگی آلمانی مجبور می‌شوند که ساحلی را از هزاران مین زمینی پاکسازی کنند، تحت نظارت یک گروهبان دانمارکی که به تدریج یاد می‌گیرد تا ارزش تلاش‌های آنها را درک کند.
Back to the Future Part II
(بازگشت به آینده بخش 2)
مارتی مک‌فلی تازه از گذشته برگشته است که دوباره توسط دکتر امت براون سوار ماشین زمان می‌شود و به آینده فرستاده می‌شود. وظیفه مارتی در آینده این است که خود را به‌جای پسرش جا بزند تا از زندانی شدن او جلوگیری کند. متأسفانه، اوضاع بدتر می‌شود وقتی که تغییرات آینده، حال را تغییر می‌دهند.
The Sandlot
( زمین بازی)
در تابستان ۱۹۶۲، یک پسر جدید در شهر تحت حمایت یک نابغه جوان بیسبال و تیم شلوغ و پرهیجان او قرار می‌گیرد که منجر به ماجراهای زیادی می‌شود.
Article 370
(ماده سیصد و هفتاد)
پس از ناآرامی‌ها در کشمیر در سال ۲۰۱۶، مامور محلی زونی حکسر توسط راجش‌واری سوامیناتان برای یک ماموریت مخفی انتخاب می‌شود تا با لغو ماده ۳۷۰ بدون بلوکه کردن... تروریسم و مناقشات اقتصادی را پایان دهد.
The World's Fastest Indian
برای بیست و پنج سال در اینورکارگیل، نیوزیلند، برت مونو (1899-1978) مشغول کار بر روی افزایش سرعت موتور سیکلت خود، یک موتور 1920 ایندیان بوده است. او رویای این را دارد که آن را به دشت‌های نمکی بونویل ببرد تا ببیند چقدر سریع می‌شود. تا اوایل دهه 1960، بیماری قلبی تهدیدی برای زندگی‌اش است، بنابراین خانه‌اش را رهن می‌کند و به لس آنجلس می‌رود، یک ماشین قدیمی می‌خرد، یک تریلر موقت می‌سازد، موتور را از گمرک عبور می‌دهد و راهی یوتا می‌شود. در طول مسیر، افرادی که با او ملاقات می‌کنند از صداقت و دوستانه بودن او جذب می‌شوند. اگر او به بونویل برسد، آیا به یک پیرمرد با لاستیک‌های موقتی، بدون ترمز و بدون چتر اجازه می‌دهند وارد دشت‌ها شود؟ و آیا ایندیان واقعا به او پاسخ خواهد داد؟
Shadow of a Doubt
(سایه یک شک)
دختری جوان به نام چارلی (رایت) علاقه زیادی به دایی‌اش (کاتن) دارد که او نیز نامش چارلی است. چارلی دختر با دایی خود رابطه‌ای عاطفی و احساسی دارد اما به رفتارهای او مشکوک می‌شود. خیلی زود، با کمک یک کارآگاه خصوصی (کئری)، متوجه می‌شود که دایی‌اش همان قاتل بی‌رحم زنان بیوه است که پلیس مدت‌هاست به دنبال او می‌گردد...